Jewel Simpson اخیراً مردم به دلیل رسانه های اجتماعی از شخصیت های مرزی و خودشیفتگی آگاه شده اند. خودشیفتگی در سال 1980 به عنوان یک اختلال قابل شناسایی به DSM اضافه شد، اما بیشتر مردم از آن بی اطلاع بودند، از جمله بسیاری از ارائه دهندگان سلامت روان. من به مدت 30 سال در یک رابطه آزاردهنده با یک همسر خودشیفته بودم، اما فقط فکر می کردم که او یک ماده مخدر است. یک سوراخ اضافه کرد. وقتی شروع به خواندن در مورد ویژگی های شناسایی افراد خودشیفته کردم، مانند نور قدرتمندی بود که بر سردرگمی و بدبختی زندگی من می تابد. هر خصیصه ای که شرح داده شد به او می خورد. چک بود، چک، چک. شگفت انگیز بود که می دانستم تعداد آنها زیاد است و همه آنها یکسان و غیرقابل درمان هستند. پس از چند دهه روشن شدن بنزین و زیر پا گذاشتن عزت نفسم، بالاخره اعتبارم را دریافت کردم. من هر چیزی را که می توانستم آموختم، از جمله خواندن بیش از دوازده کتاب، از جمله نشریات علمی. از آنجایی که من یک متخصص بهداشت روان نیستم (اگرچه پزشک هستم)، به اخلاقیات ملزم نیستم که کسی را که معاینه نکرده ام، تشخیص دهم. بنابراین، من فقط وقتی برای اطلاع رسانی یا کمک به افرادی که هنوز در تعجب هستند که چرا افرادی که ادعا می کنند آنها را دوست دارند با آنها به گونه ای رفتار می کنند که گویی از آنها متنفر هستند، نظر تحصیلی را بیان می کنم. احتمالاً همه کسانی که سؤالی در مورد یک خودشیفته می نویسند واقعاً با یک فرد خودشیفته سروکار ندارند، اما آنها احساس می کنند مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و باید از سایر افرادی که در موقعیت مشابهی قرار داشته اند حمایت شوند. علاوه بر این، خودشیفتگی یک اختلال طیفی است، بنابراین شدت آن از خفیف تا شدید متغیر است. گاهی اوقات این یک تماس نزدیک است، گاهی اوقات به وضوح آشکار است.
1. آیا راهی برای "نقاشی" یا رنگ آمیزی پارچه صندلی راحتی وجود دارد؟
چرا ميتوني اما من با دقت به دستورالعملهای استفاده در مبلمان نگاه میکنم
2. مترادف خوبی برای ناآگاهی چیست وقتی یک سوال یا پاسخ نشان دهنده عدم آگاهی مشخص از کارشناسان به اصطلاح صندلی راحتی است که از پذیرش اطلاعات کارشناسان واقعی خودداری می کنند؟
هر مردی در چیزی متخصص است. به نظر می رسد که شما از آن به عنوان جهل یاد می کنید، ممکن است مغرضانه باشد. این را به این دلیل می گویم که جهل بی سواد یا ناآگاه است و حتی کارشناسان صندلی بازو اطلاعاتی دارند. دقت هر اطلاعاتی می تواند کمتر از حد و حتی کاملاً اشتباه باشد. اطلاعات نیز می تواند در طول زمان تغییر کند. نکته ای که در مورد خبرگان وجود دارد این است که هر متخصص فردی است که نظرات شخصی دارد، و حتی با وجود حقایق، تعصبات خود می تواند مصیبت ایجاد کند. برای یک متفکر، تحلیلگر، محقق واقعی، آنها نه تنها به تمام اطلاعات نگاه می کنند اطلاعاتی که آنها درست یا مرتبط می دانند. شما این را در پرونده های دادگاه کیفری می بینید که در آن کارشناسان برای ارائه شهادت دعوت می شوند و هر گزارش کارشناسی از حقایق یا شواهد موجود در پرونده کاملاً متفاوت است. در این، شما می توانید از دو متخصص بخواهید که به شواهد یکسان در یک جنایت، همان حقایق نگاه کنند و به دو نسخه کاملاً متفاوت از آنچه رخ داده است، برسند. حقایق یکسان است، اما تعصبات و اعتقادات شخصی آنها را در نسخه های ارائه شده منحصر به فرد شکل داده است. همین امر برای زمانی که اطلاعات داده می شود یا زمانی که شخصی به سؤالی در Quora پاسخ می دهد، و بنابراین، چه یک متخصص صندلی صندلی باشد یا یک متخصص دکترا، بیان شخصی و منحصر به فرد حقایق بسته به اینکه چه کسی می خواند و یاد می گیرد، می تواند بسیار مرتبط باشد. یک متخصص فقط یک متخصص است تا زمانی که کارشناس دیگری تخصص او را به چالش بکشد. حقایق حقایق هستند و اگر بتوانید پیام را در اطراف پیام رسان بخوانید، ممکن است متوجه شوید که برخی از کارشناسان صندلی صندلی چیزهای معناداری برای گفتن دارند. علاوه بر این، برخی از کارشناسانی که من دیدهام و شنیدهام که در اخبار و اینها گفتهاند کاملاً مضحک هستند، اما اکثر مردم بدون تردید به این باور میپردازند، زیرا کلمه متخصص جلوی نام آنها در صفحه تلویزیون است. ما ميتونيم از هر کسي درس بگيريم حتي متخصص هاي صندلي. مترادف خوبی برای ناآگاهی چیست وقتی یک سوال یا پاسخ نشان دهنده عدم آگاهی مشخص از کارشناسان به اصطلاح صندلی راحتی است که از پذیرش اطلاعات کارشناسان واقعی خودداری می کنند؟
3. خطاب به همه شما اقتصاددانان صندلی راحتی، بزرگترین اشتباه کشور ما از نظر اقتصادی چیست؟
من یک اقتصاددان واقعی هستم و به جرات می توانم بگویم که گزینه 3 به بهترین وجه نابودی اقتصادی ما را خلاصه می کند. اگرچه، می دانم که همه اقتصاددانان صندلی راحتی با من موافق نیستند. اما نگران نباشید، من سال ها صرف تحصیل در رشته اقتصاد کرده ام و مدرکی برای اثبات آن دارم. نظریه کینزی بیش از حد بر انتقاد از بخش خصوصی تکیه می کند و از رشد بازار آزاد جلوگیری می کند. مدل IS/LM سعی می کند نظریه های کینز را خلاصه کند. فقط باید به تقاضای نقدینگی برای پول نگاه کرد تا متوجه شد که عرضه بیش از حد تأثیرات نامطلوبی بر کل اقتصاد دارد.