ایرانی ها دشمن ما هستند. درخواست از آنها برای کمک به ما برای مشکلاتمان مانند این است که از کودک آزاری بخواهیم از کودک شما مراقبت کند تا در حین کار از او محافظت کند. ایرانی ها قرار نیست ناگهان شروع به حمایت از دشمن خود (ما) کنند فقط به این دلیل که ما واقعاً خوب درخواست می کنیم. تنها کاری که مذاکرات انجام خواهد داد مشروعیت بخشیدن به دولت ایران و دادن فرصتی برای به بن بست درآوردن و فریب ما است. احمق های دولت کلینتون با کره شمالی مذاکره کردند و کره شمالی از این بحث ها سوء استفاده کردند. ما امتیازاتی به کره شمالی دادیم تا آنها را از تولید سلاح هسته ای باز داریم، سپس آنها امتیاز گرفتند و به هر حال سلاح هسته ای ساختند. احمق های متحدین در دهه 1930 با هیتلر مذاکره کردند و او از این بحث ها سوء استفاده کرد. به او امتیاز دادند اگر قول داد تهاجم نکند، پس امتیاز را گرفت و به هر حال حمله کرد. زمانی ما با رژیم قبلی ایران که دشمن رژیم فعلی ایران بود کاملاً دوست بودیم. این به ما در مورد رژیم فعلی ایران کمکی نمی کند. با آنها به درد ما می خورد. ممکن است خطر تروریسم در کمین مرزهای عربستان سعودی باشد. اما اگر وجود داشته باشد، دولت عربستان سعودی با آن مبارزه خواهد کرد، نه حمایت از آن. با ایران، دولت از تروریست ها حمایت می کند.
1. تفاوت بین یک فیزیکدان نظری و یک فیزیکدان صندلی راحتی چیست؟
از پاسخ شرکت کنندگان در اینجا، به نظر می رسد که "فیزیکدان صندلی بازو" اصطلاحی است که توسط فیزیکدانان نظری مغرور برای بی اعتبار کردن، تمسخر و سرکوب ایده ها/گزاره های مفید برای فیزیک استفاده می شود، اما از دانشگاه ها/دانشمندان خارج از جوامع بسته نشات می گیرد. پیشنهاد شده است که قوانین فیزیک برای همه رشته ها مرتبط/مفید هستند (به عنوان مثال. پزشکی، هنر، نمایش، زیست شناسی، فناوری اطلاعات، و غیره)، با نفس آنها سازگار است، بنابراین آنها آن را می پذیرند. آنها ادعا می کنند که می دانند برای پیشبرد یک ایده چه تلاشی سودمند/مولد خواهد بود، اما آنها این ایده ها را تنها به این دلیل رد کردند که واقعاً نمی دانند یا کاملاً با سایر حوزه های دانش راحت نیستند. آنها به راحتی این ایده را می پذیرند. ، که قوانین فیزیک (یعنی دانش فیزیک) که در ماه قابل اجرا هستند، روی زمین یا هر جای کیهان قابل اجرا هستند. اما گستاخی آنها آنها را از پذیرش این موضوع باز می دارد که جوهر دانش برای همه موضوعات یکسان است و فیزیک فقط زبانی برای بیان آن دانش است. اگر کتاب فیزیک را به انگلیسی یا چینی بنویسید فرقی نمی کند، اساساً یکسان است. دانش به هر دو زبان. به همین ترتیب، خود دانش را می توان به زبان های فیزیک، شیمی، ریاضی، هنر، فلسفه و غیره بیان کرد. و خود دانش چه در زبان هر یک از این موضوعات بیان شود تغییر نمی کند. معمولاً وقتی دو نفر که دو زبان مختلف را می دانند شروع به تعامل می کنند، قطعاً برای انتقال هدف واقعی و کامل پیامی که دارند تلاش می کنند، اما به آرامی. آنها شروع به درک اصطلاحات زبان دیگران می کنند و ارتباط آسان می شود. اما اگر هر یک از این دو به اندازه کافی مصمم باشند که ادعا کنند زبان دیگری وجود ندارد (یعنی. ه. فیزیک را فقط می توان بر حسب معادلات بیان کرد)، به جز زبانی که خود آنها از آن آگاه هستند، در این صورت هرگز امکان شرکت در بحث معنادار برای آنها وجود نخواهد داشت. لطفاً توجه داشته باشید که پاسخ/واکنش من صرفاً بر اساس دیدگاه های پاسخ دهنده است. این سوال، اینجا در Quora. من این را به عنوان هدف یا نگرش اصلی فیزیکدانان نظری تعمیم نمی دهم. در صورتی که هر یک از کلمات تند به کار رفته در بالا باعث آزار شخصی کسی شود، من واقعاً از این بابت عذرخواهی می کنم. برای فلسفه مشابه به سؤالات بزرگ مراجعه کنید.
2. چرا ژنرال های صندلی راحتی به طور کامل اهمیت تدارکات در ارتش را نادیده می گیرند؟ آیا آنها متوجه نیستند که ارتش بدون غذا/آب یا مهمات بی فایده است؟
شما به سؤال خود پاسخ دادید. برای تأیید مجدد ظن خود، بله. آنها در واقع نمی دانند که ارتش ها به جای ربات ها از مردم تشکیل شده اند و هیچ کد تقلب مهمات نامحدودی وجود ندارد.
3. بازخوردی در مورد شعری که سروده ام؟
بله، خوب است، من با آخرین بیت کمانچه که به نوعی الگوی خود را از دست می دهد، شاید فقط صندلی به غیر از صندلی راحتی، فقط می تواند شعر خوبی برای من باشد در هر صورت!
4. کریکس های موسیقی صندلی صندلی! آهنگ مورد علاقه خود را برای هر آهنگساز مربوطه انتخاب کنید!؟
برای اینکه راحتتر باشم، آهنگسازانی را از لیست حذف کردم که معمولاً به آنها گوش نمیدهم/ قطعه مورد علاقهای دارند. باخ - اگر بخواهم یکی را انتخاب کنم، می گویم Contrapunctus XIV از هنر فوگ ویوالدی - کنسرتو ویولن "زمستان" از چهار فصل موتزارت - کنسرتو پیانو شماره. 21 یا فانتزی در فا مینور برای ارگان بتهوون - سمفونی 9 یا سونات شماره. 32 شومان - کریسلریانا (ممکن است املای آن را اشتباه گفته باشم) چایکوفسکی - سمفونی 1 شوستاکوویچ - کوارتت زهی شماره. 8 پروکوفیف - سمفونی شماره. 5 Scriabin - Sonata No. 5 راخمانینوف - کنسرتو پیانو شماره. 2 برام - تغییرات در یک موضوع از هایدن سنت سان - "آفریقا" فانتزی برای پیانو و ارکستر مندلسون - یکی از کانتاتاهای او، نامش را فراموش کردم، بعداً برمی گردم راول - گاسپارد دو لا نویت، یا کنسرتو پیانو برای چپ Hand Solo Debussy - Afternoon for a Faun Rimsky-Korsakov - Shaherezade (ممکن است غلط املایی داشته باشم) Mussorgsky - Night on Bald Mountain Scriabin - دوباره؟ غیر از سوناتا 5، من می گویم سوناتا 3 مالر - خیلی سخت است. من نمی توانم بین سمفونی های 1، 5 یا 8 مدتنر - "باد شب" سونات شوپن - چهار تصنیف او (به ویژه شماره های) تصمیم بگیرم. 1 و 4) لیست - سونات در بی مینور، یا پیش درآمد و فوگ او در باخ بارتوک - کوارتت زهی او در A مینور پولنک - کنسرتو برای دو پیانو واگنر - من بالاخره به یکی از اپرای او گوش دادم: هلندی پرواز برلیوز - من دوست دارم Symphony Fantastique Stravinsky - The Rite of Spring Phew، جالب بود.