زیرا محافظه کاران در بحث امنیت ملی دلقک هستند. خرج کردن 1 تریلیون دلار برای حمله به کشوری که هیچ ربطی به 911 نداشت - و همه کسانی را که مخالف جنگ احمقانه بودند "ضد آمریکایی" و "نفرتمندان از بچه عیسی و سربازان ما!" - و نادیده گرفتن بن لادن و القاعده. خوشبختانه، پس از 8 سال زندگی در Village Idiot از تگزاس، ما اکنون یک رهبر واقعی داریم که کار را انجام می دهد.
1. تفاوت بین یک فیزیکدان نظری و یک فیزیکدان صندلی راحتی چیست؟
مرد نظری چیزها را می داند در حالی که مرد صندلی راحتی فکر می کند چیزهایی می داند (اما واقعا نمی داند)
2. آیا شاهدان یهوه در Yahoo Answers رزمندگان صندلی صندلی هستند؟
همه (از جمله من & شما) در Answers یک جنگجوی صندلی است ... lol
3. دو غش در سه هفته: پزشکان صندلی راحتی، به من بگویید چرا؟
من به دلایل مختلف از حال رفته/از بین رفته ام، خستگی، گرمازدگی، مسمومیت، کم آبی - همه آنها توسط یک اثر شدید بر بدن من ایجاد شده است - هر زمان که به طور فعال کاری انجام می دهم، من رانده می شوم، جهنم برای چرم به این ترتیب. من فقط مجبور شدم همه اینها را دوباره بگویم وقتی برای ادامه اهدای خون برگشتم و اگرچه آن را جدی نمی بینم زیرا با توضیح راحت هستم و هر گونه تنظیمات لازم را انجام داده ام بنابراین در ده سال گذشته این اتفاق نیفتاده است - می توانم صادقانه بگوییم که تقریباً برای هر کسی که برای هیچ موقعیتی آموزش بقا ندیده است، یک چرخش مشابه بیش از پنج دقیقه فاصله ندارد. اگر اغلب اتفاق میافتد و میتوانید هر چیزی را که یک علت احتمالی است تا زمانی که فقط خودتان نیست رد کنید - برای تعیین علت، معاینه لازم است. من نیز دو بار پیاپی از حال رفته ام، در پایان یک کنسرت، گروه همه دور میله ایستاده بودند، آخرین بار که می رفتند و گیتاریست ریتم داشت با من صحبت می کرد، احساس کردم که واقعاً به شدت در حال آمدن است - گرما می شود یک توصیف خوب، باز هم با وجود کم آبی، یا شاید مسمومیت (من سیگار نمی کشم و این زمانی است که یک سالن میخانه در طول یک شب به طور متراکم پر می شود)، من به خصوص برای هوا فریاد نمی زدم. & تنها چیزی که میتوانستم فکر کنم این بود که نزدیک بود مریض شوم - میدان بینایی من شروع به از بین رفتن کرد، خودم را معذور کردم و تقریباً به در رسیدم - آنهایی که آن را دیدند گفتند مانند من پر شده بودم و مانند خودم افتادم استخوان ها ناپدید شده بودند - من را روی یک نیمکت بلند کردند و برای مدت کوتاهی به اطراف آمدم و سعی کردم بگویم که خوب هستم که دوباره لنگ زدم. با این حال موفق شدم وسایلم را جمع کنم و با حمل مقداری از آنها به سمت خانه راه بروم که به اطراف آمدم... من فکر میکنم این چیزها نه فقط به خاطر آن عوامل فیزیکی مانند گرما/سرما، هوا، کمآبی بدن و غیره، بلکه به این دلیل که در آن لحظه شما احتمالاً با آگاهی، برنامهها، خاطرات و عملکردهای حرکتی، یک شاهکار ذهنی پیچیده را مدیریت میکنید. گرمای بیش از حد می تواند یکی از راه های رفع آن باشد... - همچنین در نظر بگیرید: "من کف را زیر پا احساس کردم، حرکاتم را هماهنگ می کردم، حداقل یک چیز دیگر در ذهنم بود، همین قبل یک تکان وجود داشت. & سپس مغزم به هم ریخت، مثل باد که برگهای خشک را میوزاند، یا شکری که در آب داغ حل میشود - من به سراغ چیز دیگری رفته بودم، یعنی طبقه بالا میرفت تا مرا ملاقات کند. اميدوارم خوب بشه
4. مترادف خوبی برای ناآگاهی چیست وقتی یک سوال یا پاسخ نشان دهنده عدم آگاهی مشخص از کارشناسان به اصطلاح صندلی راحتی است که از پذیرش اطلاعات کارشناسان واقعی خودداری می کنند؟
به طور کلی، به جای بحث در مورد نادانی مردم یا مترادف آن، سعی می کنم آنچه را که گفته اند یا نوشته اند توصیف کنم. برای مثال، ممکن است بگویم یا بنویسم: پاسخ شما به سوال ناآگاه است. پاسخ شما نشان دهنده عدم تخصص در زمینه موضوع است. شما از کار یک متخصص که هم در این زمینه صلاحیت دارد و هم با تجربه است انتقاد کرده اید. چه چیزی نظر مخالف شما را معتبر می کند؟
5. لطفا این یکی را برای من "صندلی راحتی" می کنید؟ در مورد ایالات متحده و ايران؟
ما با ایران صحبت نمی کنیم زیرا اسرائیل مانع این کار ما می شود. ایران هرگز آمریکا را تهدید نکرده است