عمویم این کار را کرد و در واقع با آن مرد آشنا شد. تحت تاثير قرار گرفت. عموی من تنها عضوی از خانواده من بود که تا به حال در یک نبرد معروف جنگید که من می دانم مگر اینکه سم هیوستون را حساب کنید و او فقط از طریق ازدواج نسبت فامیلی داشت. عمو "باد" در نبرد The Bulge جنگید. پدرم زیر نظر مک آرتور در اقیانوس آرام بود. من یک نظامی واقعی نیستم و احتمالاً نباید به این پاسخ میدادم، اما با توجه به همه چیزهایی که عمویم به من گفته و هر آنچه در تاریخ دبیرستان و دانشگاه خواندهام، افتخار میکنم که زیر نظر او خدمت کنم. دومین ژنرال مورد علاقه من پس از استراتژی رابرت ای لی
1. اگر پرزیدنت بوش این پیش نویس را دوباره برقرار می کرد، چه بهانه ای برای نادیده گرفتن آن جنگجویان صندلی راحتی داشتند؟
این که چه بهانه هایی آورده شده است، که آنها را بالقوه مقررات به ارائه دهنده مجبور کرده اند، حساب نمی شود. این باید تلاش واقعی باشد. در صورتی که آنها به بوش و نئومحافظهکاران کمک زیادی کنند، چگونه حول پیشنویس جمع میشوند؟ من فکر می کنم که آنها از صمیم قلب به آن کمک کرده اند. لفاظی تقریباً از شما محافظت می کند. اس . آزادی ما، آزادی ما، دموکراسی ما و غیره. آنها کورتر از آن هستند که مطمئن شوند که چگونه چنین خطری برای روش زندگی ما وجود ندارد. ممکن است برای آنها پتانسیلی برای سرکوب واقعی لیبرال ها فراهم کند. (ما به آنها آموزش خواهیم داد که درگیری واقعی چگونه است. با این وجود، اتاق پژواک Coulter-OReilly-Limbaugh لفاظی های درگیری را تشدید می کند و از معترضان ضد درگیری می خواهد که به عنوان تروریست، خائن و غیره محاکمه شوند. من متحیر نخواهم شد که از چنین قانونی تجاوز کند. من تقریباً در سال 09 چندان ارزشمند نخواهم بود. من فکر می کنم درگیری با ایران در سال 07 اتفاق بیفتد. که دوازده ماه انتخابات نیست. اگر جمهوریخواه اداره اقامتگاه و سنا را حفظ کند، ایالات متحده. S. بدون شک به عنوان یک دموکراسی اجرا می شود. بوش مناقشه بر سر تروریسم را میراث خود میداند و من آن را قبل از او برای درگیری با ایران یا سوریه قرار نمیدهم. از آن عنصر، این صرفاً شمارش زمان است، در حالی که درگیری ابدی دستور روز است. تضاد همیشگی افراد را در صف، کنترل و ترس نگه می دارد. تا زمانی که می ترسیم، می توانیم کنترل شویم. خواهيم ديد به نظر من برای زنان جوان و مردان بالغ که در سنین ناچاری هستند و برای نسلهای سرنوشتسازی که به هیچ وجه بدون هدف و با احتمال لفاظیهای توخالی و ترسهای غیرمنطقی هشدار میدهند، نگران درگیریهایی هستند که به هیچ وجه پایانی ندارند. اگر دموکرات ها در ماه نوامبر اقامتگاه و سنا را پایین تر نگیرند، من برای ما بسیار بیشتر می ترسم. به نظر من از خودتان میپرسم که چگونه انسانها تجربههای ابتدایی را از پنجره بیرون انداختند و به طور کامل نگران شدند. يه تماس داريم ما میتوانیم شجاع باشیم و در عین حال با ناملایمات روبرو شویم، یا میتوانیم بهتنهایی بهعنوان بزدل خود را خم کنیم، سپس با پتانسیل سرگرمیهای استبدادی در واشنگتن تفرقه و تسخیر شویم. گرفتار شدن، سرزنده شدن، توصیه شدن
2. منشاء "آرمچی X"
به نظر می رسد قدیمی ترین این عبارات مسافری با صندلی بغل در سال 1809 باشد، حداقل بر اساس OED. OED همچنین تعریف خوبی برای این عبارت ارائه می دهد که توضیح می دهد چرا "صندلی راحتی" مهم است: بر خلاف جهان یا محیط بیرون در خانه است. آماتور، غیر حرفه ای؛ (از این رو) فاقد یا نداشتن تجربه عملی یا مستقیم از یک موضوع یا فعالیت خاص. همچنین: راحت، ملایم، آسان
3. برای اینکه یک سرباز به درجه ژنرال ارتقا یابد، آیا تجربه واقعی رزمی در جایی که یک مبارز دشمن شخص به فرد کشته می شود، لازم است؟ آیا هیچ ژنرال "صندلی راحتی" بدون تجربه رزمی میدانی وجود داشته است؟
نه. کشتن افراد نه الزامی است و نه به پیشرفت شغلی ژنرال مربوط است. کشتن افراد به صورت شخصی حتی کمتر است. افسران با انجام ماموریت هایی که به آنها داده می شود، پیش می روند. کشتن مردم به خودی خود یک هدف نیست، مگر در موارد نادر (و وحشتناک) مانند Einsatzgruppen آلمان نازی. همچنین، افسران ارتش عموماً در مشاغل خاصی تخصص دارند. پیشروی پیاده نظام در نبردهای خط مقدم تنها یکی از این موارد است. موقعیتهای فرماندهی در واحدهای عملیاتی (مبارزه) معمولاً برای پیشروی به ردههای بالا مزیت ایجاد میکنند. با این حال، افسران عمومی وجود دارند که از طریق تخصص های دیگر پیشرفت کردند: لجستیک، اطلاعات، تحقیق و توسعه، پزشکی، ارتباطات، مهندسی و غیره. با این حال، من فکر نمی کنم "صندلی صندلی ژنرال" توصیف درستی باشد، زیرا افسران در هر مسیری می توانند (و برخی معمولاً) برای مبارزه با تئاترها مستقر شوند و ممکن است به نبرد ختم شوند. فقط کار آنها در یک منطقه جنگی چیزی غیر از تصور اکثر مردم از افسری است که دستور حمله یا عقب نشینی می دهد. یک سنت طولانی در حفظ شمارش رسمی "کشتن" برای خلبانان جنگنده وجود دارد (اگرچه اینها نشان دهنده هواپیماهای نابود شده هستند، صرف نظر از اینکه خلبانان یا خدمه زنده می مانند). تا آنجا که من می دانم، تعداد کشته شدن سربازان یا سایر اعضای نظامی در بازی های ویدیویی وجود دارد، نه در پرونده های پرسنل نظامی. برای اینکه یک سرباز به درجه ژنرال ارتقا یابد، آیا تجربه واقعی رزمی در جایی که یک مبارز دشمن شخص به فرد کشته می شود، لازم است؟ آیا هیچ ژنرال "صندلی راحتی" بدون هیچ تجربه رزمی میدانی وجود داشته است؟ برای اینکه یک سرباز به درجه ژنرال ارتقا یابد، آیا در جایی که یک رزمنده دشمن شخص به فرد کشته می شود، تجربه واقعی رزمی لازم است؟