میتوانیم هزینههای صندلی راحتی را با x$ مبل تختخوابشو با $y$ و تختهای دونفره را با $z$ تنظیم کنیم، بنابراین سیستم $20x16y12z=19600$15x12y9z=15700$$12x10y6z=11600$ را دریافت میکنیم.
1. کمک کنید تا صندلی راحتی را از طریق یک راهرو باریک بفشارید، لطفا کمک کنید؟
ببینید آیا میتوانید پاها را بردارید تا باریکتر و متناسب با سالن باشد
2. تفاوت بین یک فیزیکدان نظری و یک فیزیکدان صندلی راحتی چیست؟
یک فیزیکدان صندلی راحتی بی فایده است. آنها معمولاً کسانی هستند که چیزهای سرگرم کننده ای می گویند: "ببین، من نیازی به درک ریاضی ندارم، فقط مفاهیم را استدلال کنید!" "شما باید در مورد اتر ذهن بازتر باشید." "هیچکس مکانیک کوانتومی را نمی فهمد." و غیره. .
3. دو غش در سه هفته: پزشکان صندلی راحتی، به من بگویید چرا؟
فشار خونم پایینه و زود بیهوش میشم. منم خيلي لاغرم. من چیزی به نام ... افتادگی دریچه میترال دارم؟ من در کلاس های هنرهای رزمی با دو جراح قلب برتر شهرم شرکت کردم و آنها درست در کلاس تشخیص دادند. گفتند در افراد بسیار لاغر شایع است. همیشه بهتر است در صورت امکان از پزشک بپرسید. آیا پدرتان به آنها گفته بود که قبلاً غش کرده اید؟
4. آیا نظریه ای در مورد اینکه چرا جزیره در "گمشده" چنین است؟
هی نورث، من معتقدم که این شبیه زندگی خود ماست. "دیگران" - ما به افرادی که شبیه ما نیستند اعتماد نداریم! هنگامی که ما با مسئله ای مانند مهاجرت یا تمایل همجنسگرایان به ازدواج یا نماز در مدارس روبرو هستیم - ما بسیار خصمانه می شویم! "جزیره" - کسی نیست که آنها را نجات دهد. بدون دولت، بدون مادر، بدون خانواده - این به آنها و عقل خود آنها بستگی دارد. اگر یکی از آن افراد در طوفان کاترینا یا سونامی در اندونزی در کریسمس باشید، چه اتفاقی میافتد؟ چه کسی آنجا برای شما خواهد بود؟ "طرح" - چه اتفاقی برای همه آنها خواهد افتاد؟ چه اتفاقی برای همه ما می افتاد؟ آشفتگی در خاورمیانه داریم، مشکلات با ایران، کشورهای تولیدکننده نفت که همه ما را خفه کرده اند... آنها چه خواهند کرد؟ فقط افکار من، جیمز در سن دیگو
5. افراد نظامی واقعی (نه جنگجویان صندلی راحتی که در این بخش پست می کنند)؟
در جنگ جهانی دوم من مشغول تیراندازی به افرادی (در آلمان) بودم که زیر نظر او خدمت می کردند... پس جواب نه،
6. آیا هند متخصص صندلی راحتی دارد؟
بله و خیر. بله زیرا هند کشوری با 1.2 میلیارد نفر جمعیت است. ما در همه چیز زیاده روی داریم، خوب تقریباً همه چیز. به عنوان مثال، تعداد زیادی از برندگان مدال المپیک وجود ندارد. در خلوت اتاقهای نشیمن یا در جمع دوستان در چایخانهها، ما همیشه در مورد مسائل بیاهمیت و در مورد مسائل مهم اظهار نظر کردهایم. جای تعجب نیست که آمارتیا سن در مورد سرخپوستان استدلالی نوشت. رسانه های اجتماعی بیان نظر شما را بسیار آسان کرده است و ما فقط از آن استفاده می کنیم. فرهنگ همیشه به گونه ای بوده است که فرد را به داشتن نظر تشویق می کند. حداقل در گذشته اینطور بود. به یاد دارید که مهابهارات موارد زیادی دارد که در آن از جوانان نظرشان را میپرسیدند، همیشه در حضور بزرگترها به طوری که احساس خفقان یا موظف به تکرار آنچه یک بزرگتر کرده بود نکنند. متأسفانه برنامه درسی و روش های تدریس و زندگی خانوادگی موجود، تشویق به تفکر مستقل نمی شود، بلکه در بیشتر موارد از آن به سوی افراط رفته و از آن جلوگیری می کند. دسترسی به اینترنت کمترین کمکی به شما نمی کند - شما واقعاً نیازی به تصمیم گیری ندارید، می توانید آنچه را که دیگران می گویند بخوانید و در بیشتر موارد به طور متقاعدکننده ای از آن استفاده کنید. نه، زیرا ما همچنین متخصصان و انجام دهندگان واقعی زیادی داریم - باز هم این مسئله جمعیت. آنها کمک زیادی به جامعه و رسیدگی به مسائل کرده اند. تعداد بسیار کمی در واقع در برابر همه شانس ها موفق شده اند. IMO این منحصر به هند نیست - در سراسر جهان اتفاق می افتد. هر روز تعداد «کارشناسان صندلی راحتی» بیشتر از «متخصصان» است. فقط این که اعداد و دسترسی ما به رسانه ها ما را بلند می کند. در هر صورت بلندی صدا یک ویژگی هندی است. اعتراف: من نیز در تعدادی از مسائل متخصص صندلی راحتی هستم. چه باید کرد؟ ما فقط همینطوریم!
7. آیا منتقدان صندلی راحتی جنگ عراق را بر اساس گزارش های رسانه ای اداره می کنند؟
من مطمئن نیستم که اکثر افراد در ارتش که در سمت های سیاست گذاری هستند اخبار را تماشا می کنند. گاهی اوقات برای دنبال کردن یک داستان ممکن است، اما بیشتر سیاست گذاران اخبار را از وال استریت ژورنال یا واشنگتن تایمز از تجربه من می خوانند. نشریهای وجود دارد که از داستانهای خبری به نام "پرنده اولیه" ایجاد شده است که در اطراف پخش میشود تا به مردم این امکان را میدهد تا اخبار را بدون همه چیزهای مزخرف دریافت کنند. با این اوصاف - من فکر می کنم مشکل اکثر رهبری به طور خاص در عراق "سندرم تفکر آرزو" است که آنها معتقدند چیزی درست است و برای پیشبرد آن نتیجه تصمیم می گیرند. مردم آمریکا اکثراً تماشای اخبار تلویزیون را متوقف کرده اند. به آمار کاهش بینندگان از زمان آغاز درگیری در سال 2003 نگاه کنید - اکثر شبکه های خبری ملی تا 20 درصد از "بینندگان عادی" را از دست داده اند. این به دلیل تغییر به گزارش ساعت به ساعت مطالب به جای مرور کلی اخبار و داشتن داستان های خاص خبری عمیق تر است. در حال حاضر یک آمریکایی معمولی اخبار خود را از اینترنت دریافت می کند و متأسفانه تعداد کمی از آنها از وبلاگ ها برای دریافت آن استفاده می کنند. من همچنین میخواهم در نظر بگیرم که «طبقه متوسط» آمریکایی همچنان میخواهد همه در جهان با استاندارد زندگی او زندگی کنند و از مداخله برای کمک به گسترش این روند حمایت میکند. به طرز وحشتناکی آشکار شده است که فناوری ما از انسانیت ما فراتر رفته است. -آلبرت اينشتين